سردار بی نشان! همه ایران، نشان توست!...
به گزارش خبرنگار نوید شاهد، در میان نام های سرداران بلندقامت و قله های فرازمند اقتدار نظامی و دفاعی ایران، که از سحرگاه ۲۳ خرداد امسال و ازآغاز تهاجم وحشیانه رژیم خونخوار و پلید صهیونیستی به کشورمان، هدف حمله تروریستی قرار گرفتند و با شهادت خود، عهد خویش را پس از عمری مجاهدت و همت و هوشمندی و تدبیر و راهگشایی در طریق عزت این سرزمین، با نثار خون و جان، بی سر و پاره پیکر، ادا کردند، نام سردار سرلشکر شهید مهدی ربانی در جایگاه مهم و راهبردی معاونت عملیات ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح به ریاست سردار سپهبد شهید محمد باقری، اگرچه برای عموم مردم، گمنام و بی نشان مانده، اما در امتداد بیش از چهل سال برای خاصان میدان جهاد، از سالهای غرورآفرین جبهه دفاع مقدس در برابر دشمن بعثی، تا سالهای پرافتخار جبهه مقاومت ضد صهیونی و خط مقدم پیکار با اشغالگران غاصب قدس، نامی است آشنا و اثرآفرین.
از آغاز جنگ تحمیلی هشت ساله، حضور او را در ستاد جنگهای نامنظم و در کنار سردار بزرگی چون شهید دکتر مصطفی چمران، شاهدیم و سپس با ظهور و درخشش توانمندیهای فردی و شایستگی های فرماندهی او، در جایگاه هایی حساس و محوری چون فرماندهی قرارگاه نجف اشرف، فرماندهی قرارگاه ثامن الائمه، فرماندهی لشکر ۵ نصر و ارشد سپاه پاسداران در استان خراسان، جانشین قرارگاه ثارالله، معاونت عملیات سپاه پاسداران و سرانجام در آخرین ماموریت مهم خود: معاونت عملیات ستاد کل نیروهای مسلح که در همین سمت نیز جامه خدمت و رزم، کفن گلگون عروجش شد و با جسمی بی نشان همچون روح خالص و بی ادعا و دور از نام و شهرت خود، به قافله نور پیوست.
چریک چمران
مهدی زبانی، در آغاز دهه چهل شمسی در اصفهان، در خانواده ای مومن و زحمتکش و اهل کار و تلاش و کسب روزی حلال بدنیا آمد. خانواده ای با چهار پسر و دو دختر. که فرزند اول هم در شهادت، پیشقدم شد و از آغاز دفاع مقدس به عنوان یک نیروی داوطلب، در جبهه بود و بر اثر عوارض شیمیایی، سالها جانباز بود و سرانجام در سالهای اخیر پس از تحمل مصدومیت و رنج شدید، به شهادت رسید. مهدی هم که دومین شهید ار این خانواده شهیدپرور بود، از همان سالهای اول نوجوانی و پیش از انقلاب، اهل خودسازی و تزکیه و تقوی و محاسبه نفس بود. مأنوس با مسجد و قرآن و مقیم در ساحت ارادت اهل بیت و بویژه اقامه عزای حضرت اباعبدالله (ع) و دارای بینشی عمیق به مسائل اجتماعی و موضع اعتراضی به آنچه در دوران طاغوت می دید. این شد که در مسیر و مدار پیام انقلاب الهی روح الله (ره) و بعثت معنوی یاران او قرار گرفت و به مبارزات انقلابی پیوند خورد و در راه به ثمر نشستن این نهضت نورانی، تلاش و مجاهدت بسیاری مصروف کرد. پس از انقلاب نیز بدنبال دلبستگی به حفظ این نظام انقلابی و مردمی، از بدو تاسیس سپاه به سبزجامگان پاسدار دین و میهن، ملحق شد و با شروع جنگ تحمیلی و در اولین ماههای تجاوز و تهاجم دشمن بعثی به خاک وطن، در قالب یک نیروی داوطلب بسیجی و مردمی، به جبهه جنوب عزیمت کرد و به ستاد جنگهای نامنظم پیوست و شد یک چریک در میان نیروهای سردار بزرگ اسلام شهید دکتر مصطفی چمران و از همانجا شروع به درخشش توانمندیها و قابلیتهای عظیم خود کرد. به گفته مادر شهید: او در همان ماههای اول جنگ، بیقرار جبهه بود و طاقت درمانده از میدان جنک و جهاد نداشت. وقتی هم که رفت، در شمار چریکهای جنگهای نامنظم و نیروهای شهید چمران، فعالیت زیادی از خود نشان داد و در خدمت او، شب و روز نداشت.
سرداری که عاشق گمنامی و بی نشانی بود!
سردار شهید ربانی، مصداق این سخن امام شهیدان در فضیلت فرزندان بسیجی خود بود که: بسیجیان، نام و نشان در گمنامی و بی نشانی گرفته اند. با وجود تصدی مهمترین و حساسترین مسئولیتهای نظامی و فرماندهی قرارگاه های راهبردی کشور در حوزه ای به وسعت منطقه و قاره آسیا،از مصاحبه و نشان دادن خود بیزار و گریزان بود و تعداد تمام مصاحبه هایی که از او بجا مانده هم کمتر از انگشتان یک دست است! هیچوقت در پی مطرح کردن و معرفی کردن خود و برشمردن خدمات و فعالیتهایش، اگرچه بزرگ و تاثیرگذار، نبود. درباره جایگاه و مسئولیتش هرگز سخن نمی گفت و این را شاید از همان دوران که چریک چمران بود، از سلوک آن عارف عاشق آموخته بود. به گفته یحیی ربانی برادر شهید:همیشه دوست داشت گمنام و بی نشان باشد و خدا هم قسمتش کرد که در زندگی گمنام بود و گمنام هم شهید شد. در همه این سالها که مشغول فعالیت بود، هیچگاه دنبال مطرح شدن نبود چون نگاهش به افقی دیگر بود.
ارتقا در عالیترین سطوح فرماندهی عملیات سپاه و ستاد کل نیروهای مسلح
سردار مهدی ربانی بموازات آشکار شدن برجستگی ها و توانمندیهای چشمگیر و تسلط بسیارش بر فرماندهی عملیاتی و راهبردی، در عالیترین سطوح و سلسله مراتب نظامی کشور. ارتقا یافت و به ترتیب در جایگاههایی مهم و تعیین کننده خدمت کرد. از اواسط دهه ۱۳۷۰ تا سال ۱۳۸۰ فرمانده قرارگاه نجف اشرف بود. از ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۳ بهعنوان فرمانده قزارگاه ثامن الائمه فعالیت کرد و با حفظ سمت فرمانده لشکر ۵ نصر و همچنین ارشد سپاه پاسداران در استان خراسان بود. در فاصله سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۱ بهعنوان جانشین قرارگاه ثارالله فعالیت کرد. از ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ معاونت عملیات سپاه پاسداران را برعهده داشت و از شهریور ۱۳۹۵ تا خرداد ۱۴۰۴ معاون عملیات ریاست ستاد کل نیروهای مسلح بود و در همین سمت و جایگاه مهم و محوری نیز به شهادت رسید.
در خط مقدم افشای فتنه های ضد انقلاب
سردار ربانی از محورهای بصیرت و جهاد تبیین در میان سرداران اقتدار کشور بود و همواره در خط مقدم مقابله فکری و تبلیغی و تبیینی- تحلیلی با توطئه های عوامل داخلی دشمن و جریان های فتنه و نفوذ و نفاق، روشنگری و افشاگری می کرد. در دی ماه سال ۱۳۹۵ ربانی در جشنواره رزمی بسیج مستضعفین، با بیان اینکه دشمنان هیچگاه دست از تهدید کردن ایران برنمی دارند، گفت: دشمنان توانستند در آستانه انتخابات ۸۸ با تاثیرگذاری بر بخشی از مردم جامعه، سازمان رای ایجاد و موضوع صیانت از آرا را مطرح کنند. او همچنین با بیان اینکه نتیجه حضور حماسی و گسترده مردم در انتخابات ۸۸ نقشههای دشمن را خنثی کرد، و یادآور شد: «پس از انتخابات ۸۸ کشور با وضعیتی از ناامنی مواجه شد که در این دوره عدهای از عناصر واگرا با همراهی اراذل و اوباش و اغفال برخی از مردم، شهر را به ناامنی کشاندند و به اماکن مقدس حمله کردند و در یک شب، شهر با ۷۰ نقطه از بحران را در یک شبکه ناامنی قرار دادند، به سازمانهای دولتی حمله کردند.» او در سال ۱۴۰۱ نیز درباره رخدادهای پاییز آن سال تاکید کرده بود که فتنه اخیر هیچ هدفی جز تجزیه ایران و نابودی انقلاب نداشت.
خروج آمریکا؛ تنها راه بازگشت صلح و ثبات منطقه
تیرماه سال ۱۴۰۰ سردار شهید مهدی ربانی به عنوان معاون عملیاتی ستادکل نیروهای مسلح با همراهی کاظم جلالی، سفیر ایران در روسیه در اجلاس بینالمللی «امنیت» شرکت کرد. او در این اجلاس در جمع مقامات بلندپایه دفاعی جهان، تنها راه بازگشت امنیت و صلح در منطقه را، خروج قدرتهای فرامنطقهای عنوان و تاکید کرد که «وضعیت و شرایط کشورهایی نظیر افغانستان نشان میدهد، حضور آمریکاییها نه تنها امنیت را به این کشور بازنگردانده، بلکه ناامنی را بیشتر کرده است.» سردار شهید ربانی همچتنین گفته بود که: «امنیت جمعی با مشارکت کشورهای هر منطقه از جهان امکانپذیر است و دخالت کشورهای فرامنطقهای در امور مناطق دیگر جهان، تنها وضعیت را پیچیدهتر و نا امنتر میکند.»
در این جبهه، مرز و جغرافیا مفهوم ندارد!
سخنان سردار شهید ربانی در آستانه نابودی داعش، در کنگره ای در بغداد، نشان از نگاه راهبردی او به ماهیت جبهه جهانی مقاومت اسلامی در برابر منافع نظام سلطه بین الملل و جریانهای دست ساخته آنها در جهان اسلام است: ما در آستانه پیروزی کامل بر داعش و گروههای تروریستی در منطقه هستیم اما کسانی که داعش را بوجود آوردند و از آن حمایت کردند از وحدت ملت های منطقه که باعث غلبه بر تروریسم شد عصبانی هستند و اکنون بشکل فریبکارانه ای مدعی هستند در از بین بردن داعش نقش داشته اند. همانطور که هدف اصلی دشمنان ما نابودی اسلام و اهداف و پیام های انقلاب اسلامی در منطقه است، طبیعی است ملت های منطقه نیز در درجه اول بدانند که ما یک دشمن واحد داریم چه در جبهه ایران، عراق یا لبنان باشد در همه جا ما با یک دشمن واحد روبرو هستیم. در اصل این مقابله مرز و جغرافیا مفهوم ندارد و ما از اسلام و مظلومان و از آرمان های انقلاب اسلامی یکه آرمان مردم مسلمان و مستضعف است دفاع می کنیم. اینها مرز نمی شناسد هر چند برخی ملاحظات همچون احترام به استقلال و حاکمیت ملی سر جای خودش محترم است اما در همین چارچوب ها نیز همکاری ها و مستشاری ها جاری است و ملت ها با کارهای مشترک در برابر دشمن مشترک می ایستند و هر جا که خطری و مشکلی ایجاد شود به کمک هم می آیند. این امر نشان می دهد میان دو ملت احساس دوگانگی وجود ندارد و همین نقطه پیروزی ما در مقابل دشمنی است که با هدف تفرقه ایجاد تفکیک بین مذاهب و بین کشورها تلاش می کرد اما نتیجه بر عکس گرفت و بجای جنگ و تفرقه میان ملت ها، یک وحدت مردمی و در واقع یک امت اسلامی در منطقه شکل گرفت و دشمن از همین نگران است و دست به توطئه می زند و ملت های منطقه را تحت فشار و تحریم قرار می دهد. واقعیت آن است که عامل و هسته اصلی شکست تروریسم در منطقه، مردمی بودند که در این کشورها با هم متحد شدند و باعث نابودی داعش شدند و این پیام مهمی است که می توانیم به جهان مخابره کنیم. در حالی که دشمن با ایجاد داعش قصد تفرقه و جنگ میان ملت های منطقه داشت اما در عمل این امر باعث وحدت و همدلی هر چه بیشتر ملت های اسلامی شد. در جنگ با داعش، خون جوانان ایرانی، عراقی و لبنانی در دفاع از سرزمین عراق و مقدسات آن با هم ممزوج شد و در واقع نه تنها بوجود آورندگان داعش و حامیان آن به اهداف خود نرسیدند بلکه نتیجه عکس گرفتند و تجربه جدیدی از وحدت و همدلی میان ملت های منطقه بوجود آمد و عصبانیت و اقدامات غیر قانونی آمریکا علیه سپاه و همکاری بسیار خوب و گسترده و غیرقابل توصیف میان جوانان این سه کشور در برابر گروهک داعش را باید اولین تجربه در منطقه بشمار آورد که مردم چند کشور در کنار هم و در یک جبهه در مقابل دشمن ایستادند و شهید دادند و خونشان در یک جبهه با ممزوج شد. این همه تلاش و ایثارگری نیاز دارد که به مردم جهان و نسل های آینده منتقل شود. جهان باید بداند که ما در برابر دشمنی دشمنان، متحد و یکچارچه هستیم.
پس از حاج قاسم، آرام و قرار نداشت....
به گفته مادر شهید، حاج قاسم سلیمانی که شهید شد، مهدی دیگر آران و قرار نداشت و آن مهدی سابق نبود. بی تاب شهادت بود و هروقت او را می دیدم گریه می کرد و میگفت مادر دعا کن من هن شهید شوم و به حاج قاسم ملحق شوم.
حکایت حامد؛ تازه دامادی که از جلسه خواستگاری، یکراست به حجله شهادت رفت!
اما حکایت حامد، فرزند ۲۴ ساله سردار شهید که همراه با مادر و پدر به بهشت رفت، حکایتی دیگر است. حامد و مادر، در مشهد بودند و پیش خانواده عروس انتخاب شده برای این جوان و درست همان شب ۲۳ خرداد، شب حمله تروریستی جنایتکاران صهیونیست، همراه مادر به تهران می رسند و نزد پدر، تا پدر و مادر همراه تازه داماد، با هم شهید شوند و حجله دامادی حامد را در عرش خدا و با حضور فرشتگان و شهیدان، آذین ببندند.
مزار شهید خرازی را نشان داد و گفت مادر! جای من همین بغل است!
و بازهم خاطره ای بشنویم از مادر سردار شهید، که در یکی از آخرین بارها که به اصفهان و به دیدار خانواده آمده بود، همراه مادر، جلوی قبر سردار شهید حسین خرازی که می رسد، اشاره می کند و می گوید: مادر ببین جای من همین بغل است! و شگفتا که چه زود، به حسین خرازی ملحق می شود. بعد از نزدیک ۴۰ سال دوری، در خانه خود و به دست خبیث ترین جانیان عصر...
عشق گوید راه هست و رفته ام من بارها....
و سرانجام سحرگاه خونین ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ حمله ناگهانی و وحشیانه رژیم جنایتکار صهیونی به خاک میهنمان، در آغاز دفاع مقدس ۱۲ روزه ایران و غاصبان پلید و سفاک قدس شریف... او جزو اولین اهداف دشمن بود. در کنار قله های امنیت و اقتدار دفاعی و نظامی ایران در منطقه و جهان: سرداران شهید باقری، سلامی، رشید، حاجی زاده، محرابی و.... او نیز در خانه خود همراه همسر و فرزندش به شهادت رسید و خانوادگی رخصت پرواز به عرش وصال و لقای معشوق گرفتند.
سردار سرلشکر شهید مهدی ربانی، سردار بصیرت و غیرت، سردار معرفت به ولایت، سردار دشمن شناسی و درایت، سردار عشق و خلوص، سردار خط شکن و پیشتاز دفاع مقدس و محور مقاومت، از اولین شهدای ما در مصاف جهانی با نظام سلطه و صهیونیسم بین الملل بود و خونش مرزی جاوید شد میان این ملت و تفکر تسلیم در برابر دشمن. سردار گمنام و بی نشانی که آنچنان مظلومانه و فجیع، در آتش کین توزی و وحشیگری رژیم خونخوار صهیونی سوخت که تا چندروز اجزای پیکر پاکش پیدا نشد. و به تعبیر امام شهیدان: ما این شهدا را برای دفع سلطه استکبار جهانی از این منطقه تقدیم اسلام کزده ایم....
یادش ترجمان واژه عزت و نامش الهام بخش مکتب شرف و شهادت باد.
انتهای گزارش