او چه در دوران قبل جبهه و چه در مدت حضور در جبهه، با اطرافیانش به نیکی رفتار میکرد و به حقوق آنان احترام میگذاشت. او خیلی قبلتر از شهادتش به دوستانش میگفت: مرا شهید چروی صدا کنید.
با توجه به فرهنگ والای شهیده که در حفظ شعائر دینی کوشا بود. بهترین تفریح را کار میدانست و روزی ۱۲ ساعت مشغول کار بود، او به نماز شب و قرائت قرآن تأکید داشت.
برای روحانیون احترام خاصی قائل بود، خصوصا ارادت و علاقه خاصی به امام خمینی (ره) داشت و از آرمانهای امام دست برنداشت و آنها را سرلوحه زندگی خویش قرار داد.
به امام خمینی (ره) علاقه بسیاری داشت و ایشان را به عنوان مرجع تقلید و رهبر کبیر انقلاب اسلامی معرفی میکرد، همچنین او را جانشین بر حق حضرت مهدی (عج) و اطاعت از ایشان را واجب میدانست.
آرزوی بزرگ وی نابودی تمامی کفر و پیروزی اسلام و مسلمین بود. او شهادت را هدیه بزرگ خداوند میدانست و به آن عشق میورزید.
حاجی آمان اصفهانیانی دوست شهید «عبدالحکیم فلاح نژاد» نقل میکند: از انبار بیرون آمدم و متعجب بودم و با خودم گفتم این جایی است که حکیم از خواجه نفس آمد و شهید شد و تفنگ از دستش افتاد، من هم از خواجه نفس آمدم و تفنگ او را به من دادند و در واقع نگذاشتم که تفنگش بر زمین بماند، قسم خوردم راهش را ادامه دهم و از وطنم دفاع کنم.