از عاشورا تا غزه؛ روایت کودکانی که فریاد تاریخ شدند
در دلِ پرهیاهوی فاجعه عاشورا، نام دختری سه ساله آرامآرام مانند نسیمی در تاریخ پیچید. رقیه، نازدانه امام حسین علیهالسلام. خیلیها فقط از ماجرای گریه او کنار خرابه شام شنیدهاند، اما اگر عمیقتر شویم، رقیه علیهاالسلام فقط یک کودک نبود؛ او نماد مظلومیت مطلق در برابر قساوت مطلق است.
رقیه؛ راوی خاموشترین دردها
بر پایه منابع متأخر مثل نفسالمهموم شیخ عباس قمی و برخی مقاتل دیگر، دختری خردسال در شام، شبانه از خواب پرید و پدرش را صدا کرد: پدرم کو؟ میخواهم او را ببینم...»
و همین جمله، شاید مهمترین جمله زندگی او بود.
در یک سطح ظاهری، این جمله فقط غم یک کودک در نبود پدرش است. اما در سطحی عمیقتر، این فریاد وجدان بشر است در برابر دنیایی که هنوز هم کودکان بیپدر میشوند، نه بواسطه مرگ طبیعی، که بواسطه ظلم ظالمان.
رسوایی حکومت یزید
سنگدلان یزیدی سر بریده پدر را به قصد «ساکت کردن» دختر سهساله آوردند. اما رقیه، با دیدن سر پدر، به تابلوی تمامنمای بیرحمی حکومت یزید تبدیل شد. شهادت رقیه علیهاالسلام، در نگاه تاریخ، آغاز رسوایی بزرگ دستگاه ظلم است. در منابع آمده که بعد از شهادتش، حتی زنان دربار گریستند؛ این یعنی حکومت، حتی در چشمان خودیها هم تَرَک برداشت.
ادامه مظلومیت تا غزه
تاریخ گاهی تکرار نمیشود، اما تداوم مییابد، و یکی از تداومهای دردناک آن، ریختن خون پاک کودکان بیگناه است. از شهادت حضرت رقیه علیهاالسلام، دختر سهساله امام حسین علیهالسلام، در خرابه شام تا پیکرهای بیجان دختران فلسطینی در کوچههای بمبارانشده غزه، تنها یک دیوار فاصله است؛ دیوار زمان.
مظلومیت در برابر سلطهگری
رقیه سلاماللهعلیها نه در میدان جنگ، که در میان خرابههای شام، پس از دیدن سر بریده پدر، و بدون هیچ توان دفاعی به شهادت رسید. شهادتش، سندی شد از جنایت علیه کودکِ بیسلاح در یک نبرد سیاسی و نظامی. و این جنایت، نه در سال ۶۱ هجری پایان یافت، نه در خرابه شام دفن شد.
امروز؛ کودکان در خط مقدم بیرحمی
طی سالهای اخیر و بهویژه در جنگ ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴، صدها کودک، از جمله دخترکانی، توسط رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند. بسیاری از آنها مانند رقیه سه ساله؛ شب را در ویرانهها خوابیدهاند، و پدر یا مادر خود را از دست دادهاند، و جان دادهاند در حالی که عروسکی در دست داشتهاند، نه اسلحه.
هر دو کودک (رقیه در خرابه شام، و کودکان غزه) قربانی کسانی شدند که طالب قدرت بوده و انسانیت را به فراموشی سپردهاند. در جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیست در ایران در سال ۱۴۰۴ نیز هنگامی که دخترکان خردسال عروسک خود را در آغوش گرفته و در خواب ناز فرو رفته بودند، موشکهای صهیونیست جنایتکار آنان را از عروسکهایشان جدا کرده و به خواب ابدی فرو رفتند.
اگر رقیه علیهاالسلام صدای خاموش یک نسل در برابر استبداد اموی بود، امروز در غزه، هزاران دختر کوچک همان نقش را ایفا میکنند.
اگر شام، پایتخت دستگاه حاکم جور بود؛ امروز تلآویو، همان نقش تاریخی را ایفا میکند: نمایش قدرت با کشتن کودکان خردسال و نوزاد همانند علیاصغر، نوزاد شش ماهه در کربلا. و جسم بیجان آنها، بلندترین فریاد جهان است.
شهادت رقیه علیهاالسلام، تکان دادن وجدان عمومی نسبت به ماهیت حکومت یزید بود؛ همانطور که پیکرهای بیجان کودکان غزه و لبنان و ایران، وجدان جهانی را علیه رژیم صهیونیست غاصب تکان دادهاند.
حتی اگر سیاستمداران سکوت کنند، مردم جهان با دیدن تصویر یک دخترک در آغوش مادر بیجانش، بیدار میشوند؛ همانگونه که عدهای از اهل شام با دیدن پیکر رقیه، از خواب سنگین تبلیغات درباری یزید بیدار شدند.
انتهای پیام/