نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

امام زمانم! فرزندانم همه سرباز تو هستند

امام زمانم! فرزندانم همه سرباز تو هستند

مادر شهید «غلامعلی صالحی‌نژاد» نقل می‌کند: «رو به قبله ایستادم و گفتم: یا امام زمان! بچه‌هام همه سرباز تواَند، هر کدومشون رو که می‌خوای قبول کن. همه فدای اسلام و قرآن!»
دستگیری به سبک شهدا

دستگیری به سبک شهدا

همسر شهید «غلامرضا شهروی» نقل می‌کند: «راننده در حالی که سرعت ماشین را کم می‌کرد، گفت: حالا هم دیر نشده بفرمایین، تا آخرش پیاده گز می‌کنی تا مِن بعد اول کرایه رو طی کنی، بعد سوار شی. غلامرضا از جیبش مقداری پول درآورد و پایین صندلی انداخت. غلامرضا گفت: آقا! مثل این که این پول از کیف شما افتاده. مسافر با هیجان جلوی پایش را نگاه کرد...»
جیره جنگی یا سوغاتی

جیره جنگی یا سوغاتی

خواهر شهید «حسین زیاری» نقل می‌کند: «از جبهه آمده بود. درِ ساکش را باز کرد و چند تا شکلات درآورد. خیلی خوشمزه بود. گفت: با شکلات‌های معمولی فرق می‌کنه، این اسمش جیره جنگیه. هر وقت شرایط جنگ و منطقه سخت باشه، از اینا می‌دن که سبکه و جاگیر نیست.»
آخرین بوسه بر گونه‌هایش

آخرین بوسه بر گونه‌هایش

مادر شهید «علی‌اکبر برهانی» نقل می‌کند: «دیدار آخر را از من دریغ نکرد. از پیشانی به بالا، سرش متلاشی شده بود. آخرین بوسه را بر گونه‌هایش زدم و گفتم: دیدارمون به قیامت.»
حرف دامادی بود و آرزوهای مادرانه

حرف دامادی بود و آرزوهای مادرانه

مادر شهید «علی‌اکبر برهانی» نقل می‌کند: «همیشه از زن و بچه حرف می‌زد. خیلی دوست داشت زن بگیرد. بیشتر وقت‌ها دست پُر می‌آمد خانه. گفتم: «ان‌شاءالله! من هم خیلی آرزوی دامادی‌ات رو دارم. مادرجان! می‌خوام برات آستین بالا بزنم.»