مادر شهید - صفحه 2

navideshahed.com

برچسب ها - مادر شهید
خاطره‌‌ای از شهید «محمد ذاکری»
مادر شهید تعریف می‌کند: یک روز که در خانه نشسته بودم، برای لحظه‌ای دلم برای محمد خیلی تنگ شد که اخبار رادیو اعلام کرد تعدادی از رزمنده‌ها شهید شده‌اند. دل تو دلم نبود. قرار بود عصر همان روز رادیو اسامی شهدا را اعلام کند.
کد خبر: ۵۹۰۲۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۸

شهید ابوالقاسم اکبری؛
«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با مادر بزرگوار شهید «ابوالقاسم اکبری» به مصاحبه پرداخته است. مادر بزرگوار شهید بیان کرد: «به فرزندم گفتم به جبهه نرو و به تحصیل ادامه بده. در جواب گفت: من به سن تکلیف رسیده ام، تنها به دنیا آمدم و تنها میروم. قول کلید بهشت را به من داد و رفت.» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۹۰۱۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۶

گفت‌وگو با مادر شهید ارتشی مسعود جوادی:
«حمیده نواده‌قره‌سید» مادر شهید «مسعود جوادی»از سی سال چشم به راهی مادر، سی سال انتظار برای بازگشت پسری که عطر نمازش هنوز در خانه می‌پیچید، برای نوید شاهد البرز روایت می‌کند. او از روزهای نوجوانی مسعود تا آن خواب عجیب دوستش که پیش از شهادت، سرنوشت او را با حضرت زینب(س) گره زد، می گوید.
کد خبر: ۵۸۹۶۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۳۰

مادر شهید ارتشی:
صبر و پایداری مادران و همسران شهدای هشت سال دفاع‌مقدس و شهیدان راه حق بر هیچ کسی پوشیده نیست، مادر گرانقدر شهیدزینلی می‌گوید: ما مادران شهدا از فرزندان خود گذشتیم تا در کشوری زندگی کنیم که آرامش داشته باشیم.» نوید شاهد به مناسبت روز ارتش مصاحبه این مادر گرانقدر شهید ارتش را منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۸۹۶۳۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۹

خاطره‌‌ای از شهید «جهانگیر فاضلی»
مادر شهید تعریف می‌کند: یک روز به شهید گفتم؛ مادرجان، صبر کن حالت بهتر شود، بعد برو. اما جهانگیر با همان آرامش همیشگی‌اش گفت؛ مادرجان، اگر ما نرویم، پس چه کسی باید از این کشور دفاع کند؟ اگر هر جوانی فکر کند دیگری می‌رود، آن‌وقت دیگر کسی در جبهه نمی‌ماند.
کد خبر: ۵۸۹۵۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۶

مراسم وداع با مادر شهید روز سه‌شنبه مورخ ۲۶ فروردین ماه رأس ساعت ۱۱ در کلیسای «سرکیس مقدس» برگزار خواهد شد. 
کد خبر: ۵۸۹۵۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۲۶

خاطره‌‌ای از شهید «عبدالمجید قنبری باغستانی»
مادر شهید تعریف می‌کند: از نانوایی که برگشتم ساک مجید را دیدم، از خوشحالی در پوست خودم نمی‌گنجیدم. چشم می‌چرخاندم تا ببینمش که ناگهان صدای عبدالرضا به گوشم خورد که گفت مجید شهید شده.
کد خبر: ۵۸۹۰۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۸

شهید «مسعود فرشادی» یکم دی ۱۳۴۸، در شمیرانات چشم به جهان گشود. به عنوان بسیجیی در جبهه حضور یافت. ۲۰ دی ۱۳۶۵، در شلمچه شهید شد. پیکر مطهر مادر شهید معظم مسعود فرشادی، پس از برگزاری مراسم تشییع باشکوه، در جوار آستان مقدس امامزادگان پنج تن (علیهم‌السلام) به خاک سپرده شد تا در آرامگاه ابدی خود، همنشین فرزند شهیدش و دیگر شهدای والامقام باشد.
کد خبر: ۵۸۹۰۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۱۸

عائده سرور در مراسم تشییع دومین پسرش، تفنگ مخصوصش را هدیه گرفت.
کد خبر: ۵۸۸۶۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۱/۰۳

فیلم/
گاهی یک هدیه، ارزشی فراتر از مادیات دارد؛ نشانه‌ای از عشق، ایثار و برکتی که در دل‌ها جاری می‌شود. در برنامه تلویزیونی «محفل»، مادر شهید «حججی» با دستانی پر از محبت، هدیه‌ای ارزشمند از شهید به دختر جوانی تقدیم کرد که مسیر زندگی‌اش با این شهید تغییر کرده بود.
کد خبر: ۵۸۸۴۴۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۵

انتشار به مناسبت روز بزرگداشت شهدا
 «زمانی که فهمیدم سمیر عازم جبهه است ابتدا خیلی ناراحت و بیقرار شدم. اما وقتی پافشاری او را که دیدم فهمیدم باید به خدا بسپارمش. سمیر بیسیم‌چی بود در لشکر بدر. فرمانده‌اش یکروز زنگ زد و گفت که سمیر گلوله خورده، اما فعلاً نتوانستیم او را پیدا کنیم و من دوازده سال منتظر بودم که پسرم سمیر از در بیاید و دوباره مادر صدایم بزند و انتظاری که با یک پلاک و چند استخوان پایان یافت.» نوید شاهد به مناسبت ۲۲ اسفند روز بزرگداشت مقام شامخ شهید به سراغ یکی از مادران شهدا رفته است که مصاحبه با وی در ذیل آمده است.  
کد خبر: ۵۸۸۲۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۲۲

خاطرات شفاهی والدین شهدا،
شهید «عیسی سیاهی» از شهدای دانش آموز جنگ تحمیلی است که عشق به دفاع از وطن باعث شد وی کلاس درس را رها کرده و به عنوان بسیجی راهی جبهه شود. مادر گرانقدر شهید می‌گوید: پسرم «عیسی» همیشه با صدای بلند در مدرسه قرآن تلاوت و مداحی می‌کرد. در ادامه مصاحبه انجام شده با مادر گرانقدر این دانش آموز شهید منتشر می‌شود.
کد خبر: ۵۸۷۶۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۱

مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان مازندران با مادر شهید «قلی‌پور» پنجم اسفند ماه 1403، در شهرستان ساری دیدار کرد.
کد خبر: ۵۸۷۵۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۱

گفتگویی با مادر شهید «ابراهیم محمدی»
مادر شهید «ابراهیم محمدی» می‌گوید: امیدوارم راه شهدا ادامه یابد و جوانان این مسیر را در پیش بگیرند، چرا که ما دیگر توان ادامه آن را نداریم. این خاطرات و یادها، نگه‌دارنده‌ی یاد پسرم و یادگاری از فداکاری او در راه میهن است.
کد خبر: ۵۸۷۴۰۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۸

خاطره‌‌ای از شهید «محمد تاجدینی»
مادر شهید تعریف می‌کند: سه ماه بعد که برگشت، دختر خاله‌اش را به عقدش درآوردیم، اما شوق جبهه هنوز در دلش بود. به همسرش گفته بود که اجازه رفتن بدهد، و او هم با دستان خودش لباس رزم بر تن شوهرش کرد و راهی‌اش ساخت.
کد خبر: ۵۸۶۶۳۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۸

خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «یعقوب صادقی» می‌گوید: یعقوب فرزند اولم بود. هنوز زمان خدمتش نرسیده بود و به مدرسه می‌رفت که پیش من آمد و گفت می‌خواهم به جبهه بروم، به او گفتم که درست را بخوان ولی شهید در جوابم گفت نمی‌گذارم تفنگ دایی‌ام روی زمین بماند. او چهار بار به جبهه رفت و در چهارمین اعزامش بود که به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۸۶۵۹۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۸

خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «مهراب رشیدی گل‌روئیه» می‌گوید: اخلاقش خیلی خوب بود. زمانی که می‌خواست به جبهه برود به او گفتم؛ مادر اگر برای من باشی برمی‌گردی و اگر برای من نباشی پیش خدا می‌روی. برو خدا به همراهت باشد. یک روز فرزندم در خوابم آمد و گفت؛ اگر سر مزارم آمدی برایم گریه نکن چون من در راه خدا و اسلام رفتم.
کد خبر: ۵۸۵۰۲۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۰۶

خاطرات شفاهی والدین شهدا
مادر شهید «خانعلی ملایی سیرویی» می‌گوید: نمازهایش را مرتب می‌خواند و همیشه مشغول تلاوت قرآن بود. یک روز که قرآن می‌خواند، مادربزرگش گفت؛ مادرجان، ان‌شاءالله یک روز هم برای من قرآن بخوانی. اما شهید پاسخ داد؛ مادر، شاید من زودتر از تو رفتم. او در محل کارش بود و قصد داشت کپسولی را بلند کند که ناگهان کپسول منفجر شد و در این حادثه او و یکی از همکارانش به شهادت رسیدند.
کد خبر: ۵۸۴۸۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۰۳

خاطره‌‌ای از شهید «عبدالله مرادی»
مادر شهید تعریف می‌کند: به او گفتیم؛ هنوز وقت خدمت رفتنت نرسیده. اما او با اطمینان پاسخ داد؛ من باید برای دفاع از دین و میهنم به خدمت بروم و تا وظیفه‌ام را کامل انجام ندهم برنمی‌گردم.
کد خبر: ۵۸۴۷۵۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۰۱

«مگر چشم تو دریاست»، خاطرات انسیه جنیدی مادر شهید ان محمد، عبدالحمید، نصرالله و رضا جنیدی در نشر ۲۷ بعثت منتشر شد.
کد خبر: ۵۸۴۴۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۲۶