رعدی که آسمان بغداد را بر سر صدامیان آوار کرد!
به گزارش خبرنگار نوید شاهد، سی و یکم تیر 1361، روزی ماندگار در تقویم حماسه های تاریخ ایران و دفاع مقدس است. روزی که خلبان شجاع و قهرمان ایرانی، سیمرغ سوخته بال آسمان شرف و شهامت، عباس دوران، هواپیمای خود را به محل برگزاری اجلاس سران غیرمتعهدها کوبید تا هم آسمان بغداد و هم خیال میزبانی از یک اجلاس جهانی و اعتبار حاصل از آن را یکجا بر سر دیکتاتور عراق و دژخیمان بعثی او خراب کند. اگرچه در این عملیات حماسی، پیکر این خلبان شجاع و دلاور، در آتش سوخت اما امیر آسمانی ارتش ایمان و اقتدار ایرانیان، نام خود را در تاریخ افتخارات این سرزمین، جاودانه کرد و شهادتش، الهام بخش قهرمانیها و دلیریهای تیزپروازان آسمان غرور و غیرت شد. پیکر پاک این شقایق سرخ و سوخته بال باغ شهادت، پس از بیست سال به میهن و به زادگاهش شهر گل و عشق و شعر: شیراز، بازگشت و در حلقه پرشور هزاران تن از مردم، مشایعت گردید. در حالیکه تعبیر بلند مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای در ستایش عمل حماسی و شهادت طلبانه این فرزند جاوید ایران، همچنان بر تارک تاریخ، میدرخشد که: «بیشک خاطره رشادتهای غرورانگیز تیزپروازان رشید و دلیر نیروی هوایی و دیگر جانبازان ایثارگرمان، داستان راستان تاریخ انقلاب اسلامی خواهد بود و برای فرزندان اکنون و آینده این مرز و بوم حماسههای فراموش نشدنی...»
ماییم که مرد آسمانی شدنیم...
عباس دوران ۲۰ مهر سال ۱۳۲۹ در محله قدیمی و مشهور سردزک شیراز و در یک خانواده مذهبی بهدنیا آمد. پدرش محمد ابراهیم و مادرش ایران افراسیابی بودند. او دومین فرزند خانواده ای بود که هفت فرزند پسر و یک دختر داشت. عباس تحصیلات ابتدایی را در دبستان صدرا و در ادامه در دبیرستان سلطانی پشت سر گذاشت تا اینکه در ۱۳۴۸ خورشیدی مدرک دیپلم طبیعی خود را گرفت. در همان زمان یعنی ۱۳۴۸ خورشیدی در مرکز فرماندهی آموزش هوایی شیراز استخدام شد و پس از یک سال به دانشکده خلبانی نیروی هوایی رفت و با پشت سرنهادن دوره مقدماتی پرواز در ایران در ۱۳۵۱ خورشیدی برای تکمیل دوره خلبانی خود عازم آمریکا شد. عباس دوران پس از اینکه مراحل خلبانی را پشت سر گذاشت و نشان خلبانی به دست آورد در ۱۳۵۲ خورشیدی به ایران بازگشت و نخست به عنوان خلبان هواپیمای اف ۴ و با درجه ستوان دومی در پایگاه شکاری تهران انجام وظیفه کرد تا اینکه پس از مدتی به پایگاه سوم شکاری(شهید نوژه همدان) اعزام و در آنجا خدمت کرد.
آمدهام تا از کشورم در مقابل بیگانه دفاع کنم
هنگامی که در ۱۳۵۸ خورشیدی تحرکاتی در مرزهای ایران از ناحیه دشمن به خصوص رژیم بعثی به وجود آمد، عباس دوران به عنوان یک خلبان کار آزموده و تیز پرواز از شغل خود دور بود اما خودش را به پایگاه شکاری رساند و در این ارتباط اظهار داشته بود: من با پول این ملت به خارج رفته ام... من آمده ام تا در صورت نیاز از این کشور در مقابل بیگانه دفاع کنم. به همین دلیل هم با تقاضای بازگشت او به خدمت و دفاع از کشور موافقت می شود.
عباس دوران با شروع جنگ تحمیلی سر از پا نشناخته به دفاع از کیان جمهوری اسلامی ایران پرداخت و با ۱۰۳ سورتی پرواز جنگی در طول عمر کوتاه اما پربارش، یکی از قهرمانان دفاع مقدس شناخته شد.
حضور در نخستین عملیات نیروی هوایی پس از تهاجم دشمن
خلبان عباس دوران همواره به دوستان و همکارانش تاکید میکرد که هرگز تن به ذلت و زبونی نخواهد داد و اگر در حین پرواز مورد اصابت موشک دشمن قرار گیرد، هواپیمای سانحه دیده را بر سر دشمن خواهد کوبید. این شیرمرد شریف آسمانپرواز، همانگونه که گفته بود بر این پیمان خویش صادقانه ایستاد و جان در راه آن فدا کرد. او در نخستین عملیات نیروی هوایی که ۲ ساعت پس از حمله سراسری عراق به ایران صورت گرفت، شرکت کرد و در آسمان غرب کشور از هواپیماهای خودی پشتیبانی و مراقبت به عمل آورد. او پس از مدتی برای ادامه پروازهای جنگی به پایگاه ششم شکاری بوشهر منتقل شد.
بیشتر پاهایش پلاتین بود اما...
عباس دوران تا قبل از شرکت در عملیاتهای هوایی برای مقابله با حملات رژیم بعث شناخته شده نبود. ظاهر او انقلابی و مذهبی نبود. اما با این حال نماز و قرآنش قطع نمیشد. او همچنین انسانی خیرخواه و کمک کار ضعفا بود و کمک بسیاری به قشر فقیر جامعه میکرد. نکته جالبی که نویسنده زندگینامه این امیر شهید با عنوان: «شبیه افسانه ها» نقل کرده، شگفتی تقدیر انسان را نشان می دهد که چگونه کسی که به لحاظ جسمی میتواند از صحنه نبرد و معرکه های خطر، دور باشد و باقی عمر را در آرامش و دور از صحنه جنگ سپری کند، به قلب آتش و خون میرود و مرگی آنگونه حماسی و سرخ را برای خویش رقم می زند: «عباس دوران، قبل از انقلاب، تصادف سختی کرده بود به طوری که بیشتر بخشهای پاهایش پلاتین گذاشته بودند در چنین شرایطی خلبانها میتوانند به راحتی خود را بازنشسته کنند، اما عباس چنین چیزی را قبول نکرد و وقتی دید که وطنش در خطر قرار دارد وارد میدان شد.»
خورشید عملیات «مروارید»
عباس دوران در جریان جنگ تحمیلی و از همان اولین ماموریت جنگی که تنها دو ساعت پس از تهاجم دشمن متجاوز به میهن صورت گرفت، رشادتهای زیادی از خود نشان داد که یکی از مهمترین آنها در هفتم آذر ۱۳۵۹ خورشیدی در عملیات افتخارآفرین و حماسه ساز «مروارید» اتفاق افتاد؛ عملیاتی که از طرف نیروی هوایی و نیروی دریایی طراحی شده بود و منتهی به انهدام پنج ناوچه از مجموع 6 ناوچه عراقی شد. عملیات مروارید را حماسی ترین جنگ دریایی تاریخ معاصر ایران خوانده اند که طی آن، نیروی دریایی عراق بطور کامل منهدم شد و دیگر تا پایان جنگ هشت ساله نیز نتوانست خود را احیا کند. خلبانان ایرانی، از پایگاه هوایی بوشهر بلند شدند و در همان دقایق اولیه پنج فروند ناوچه عراقی را که از اسکله های نفتی «الامیه» و «البکر» در شمال خلیج فارس محافظت میکردند، با موشک هدف قرار دادند. خود او در یادداشت هایش در خصوص این عملیات مینویسد: «بعد از نشستن در مینی بوس حامل بچه های خلبان و در مسیر گردان پرواز، بحث سر زدن ناوچه ها و انهدام آن ها بود. من گفتم همین الآن تا آن ها دور نشده اند، حاضرم پرواز کنم و خلعتبری هم حاضر شد. بدون این که به فرمانده عملیات یا پست فرماندهی اطلاع دهیم، هواپیمای رزرو پرواز قبلی را برداشته و بلند شدیم. زیرا انجام هماهنگی ها وقتگیر بود و امکان داشت ناوچه ها تغییر موقعیت بدهند. سه فروند ناوچه عراقی از هم جدا شده بودند. یکی زیر اسکله البکر پناه گرفته بود و یکی دیگر در حال فرار بود. مسیر رفتن را از ارتفاع پست رفتیم. بلافاصله یکی از آنها را که در حال فرار بود با دو موشک منهدم کردم و بعد منطقه را گشتم. از سومی هیچ خبری نبود. بنابراین رفتم سراغ آن یکی که زیر اسکله بود و یک موشک رها کردم که درست به عقب آن اصابت کرد. بعد دوباره رفتم دیدم که کاملا منهدم نشده و موشک باقی مانده را به آن زدم و ایستادم و نتیجه کار را دیدم. از ۶ ناوچه عراقی پنج ناوچه منهدم شد.
ماموریت آخر؛ پرواز تا نهایت...
در تیرماه ۱۳۶۱ شمسی، صدام حسین رییس رژیم بعث عراق برای میزبانی از اجلاس سران عدم تعهد آماده میشد و گفته بود که هیچ خلبان ایرانی جرات نزدیک شدن به آسمان بغداد برای برهم زدن اجلاس را ندارد. عباس دوران ماموریت یافت تا عملیاتی را برای جلوگیری از تشکیل کنفرانس سران غیرمتعهدها در عراق انجام دهد.
شهید دوران در سحرگاه روز ۳۰ تیر ماه سال ۱۳۶۱ که فرماندهی دسته پرواز را به عهده داشت، طی آخرین عملیاتش که هدایت سه فروند هواپیما F-4 برای بمباران پالایشگاه الدوره بود به شهادت رسید. او به قصد ضربه زدن به شبکه دفاعی و امنیتی نفوذناپذیر مورد ادعای صدام و برهم زدن موقعیت میزبانی اجلاس سران غیرمتعهدها که رژیم بعثی برای آن برنامه ریزی و هزینه زیادی کرده بود تا بغداد را امن و مقتدر نشان دهد و اعتباری جهانی برای خود در منظر جهانیان کسب کند، با پنج نفر از زبدهترین خلبان نیروی هوایی در حالی که هنوز ستیغ آفتاب ندمیده بود، با ارادهای پولادین به «پالایشگاه الدوره» یورش بردند و چندین تُن بمب هواپیماهای خود را به قلب مواضع دشمن جنگ افروز بعثی ریختند و پس از نمایش قدرت و شکستن دیوار صوتی در آسمان بغداد، هنگام بازگشت، هواپیمای لیدر، هدف موشک Roland عراقی قرار گرفت. شهید دوران اگر چه اجازه ترک هواپیما را به همرزم خلبانش، ستوانیکم منصور کاظمیان در عقب کابین داد، اما خود به رغم این که میتوانست با استفاده از چتر نجات سالم فرود آید، ترجیح داد در هواپیما بماند و آن را به محوطه «هتل الرشید» هدایت کند تا مأموریت را کامل کرده باشد.
صاعقه ای که آسمان بغداد را بر سر صدامیان، آوار کرد...
این در حالی بود که قبل از شهادتش بارها به دوستان و همرزمانش گفته بود که هرگز تن به ذلت نخواهد داد و اگر در حین پرواز مورد اصابت موشک دشمن قرار گیرد، هواپیمای سانحه دیده را بر سر دشمن خواهد کوبید. و سرانجام او ماموریت آخر خود را با شهادت، پیوند زد و تابلویی بزرگ و ماندگار از ایثار و حماسه آفرید. صاعقهوار خود و هواپیمایش را بر متجاوزان کوبید و بدین ترتیب مانع از برگزاری اجلاس سران غیرمتعهدها به ریاست صدام در بغداد شد. این عملیات موجب شد تشکیل اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در بغداد به دلیل ناامنی منتفی شود و دبیرخانه اجلاس، محل برگزاری را از بغداد به دهلینو جابهجا کند.
سرانجام پس از سالها انتظار در تیرماه ۱۳۸۱، بقایای پیکر شهید خلبان عباس دوران توسط کمیته جستجوی مفقودین به میهن منتقل گردید و در پنجم مرداد ۱۳۸۱ طی مراسمی رسمی با حضور مسئولان کشوری و لشکری و خانواده شهید در میدان صبحگاه ستاد نیروی هوایی، بر دوش همرزمان خلبانش تشییع و پیکر مطهر آن سیمرغ تیزپرواز آسمانی، برای خاکسپاری به زادگاهش شیراز منتقل شد. شهید دوران به هنگام شهادت ۳۲ سال داشت.
«امام خامنه ای»: حماسه «دوران»؛ «داستان راستان» انقلاب اسلامی است
پس از شهادت امیر خلبان «عباس دوران» طی این عملیات قهرمانانه و شهادت طلبانه، که نموداری از اوج از خودگذشتگی و روحیه ایثارگری بود، حضرت آیت الله خامنه ای در مقام ریاست جمهور و ریاست شورای عالی دفاع، حماسه این امیر سرافراز و همراهانش را «داستان راستان انقلاب اسلامی» خواندند:
بسم الله الرحمن الرحیم
سرکار سرهنگ معینیپور
فرمانده نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران
گزارش عملیات موفقیتآمیز هوایی در تاریخ 30/4/61 جهت انهدام هدفهای نظامی - اقتصادی در قلب قلمرو دشمن بعثی که به شهادت خلبان شجاع و سربلند ما سرکار سرهنگ عباس دوران انجامید، برگ جدیدی از افتخار و شرف، در صحیفه پرحادثه جنگ تحمیلی و جانفشانیهای رزمندگان جوانمردمان افزود.
بیشک خاطره رشادتهای غرورانگیز تیزپروازان رشید و دلیر نیروی هوایی و دیگر جانبازان ایثارگرمان، داستان راستان تاریخ انقلاب اسلامی خواهد بود و برای فرزندان اکنون و آینده این مرز و بوم حماسههای فراموش نشدنی.
با تقدیر از پاکبازی شهید سرهنگ خلبان عباس دوران و دیگر شهدای خلبان، این فرزندان شجاع ایران اسلامی، برای بازماندگان و یاران همرزم آنان صبر و شکیب و پیروزی و کامیابی آرزومندم.
سید علی خامنهای
رئیس جمهوری اسلامی ایران
22/5/1361
همچنین سالها بعد، در تعبیری شگفت از ایشان، در ستایش آن شهید بزرگوار نقل شده است: «اگر ماجرای شهید دوران را در کتابها خوانده بودیم یا امروز هرکس میخواند، احتمال می داد که اینها همه افسانه باشد»