از جبهه‌های نبرد تا جبهه‌های علم؛ روایت دختر جانبازی که راه پدر را با قلم ادامه می‌دهد

سه‌شنبه, ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۳۱
در دهه کرامت و روز دختر به سراغ زهرا نامور، پژوهشگر و نخبه علمی کشور می‌رویم. او از روزهایی می‌گوید که پدرش در جبهه‌های دفاع مقدس، جانانه برای امنیت و استقلال ایران جنگید و با سربلندی به آغوش میهن بازگشت. امروز، او اما در جبهه دیگری ایستاده است؛ جبهه علم و پژوهش. با قلم و تحقیق، مسیر پدر را ادامه می‌دهد و در راهی متفاوت، همان آرمان استقلال و پیشرفت کشور را پیش می‌برد.

به گزارش نوید شاهد فارس، در آستانه دهه کرامت و میلاد حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) و روز دختر به سراغ زهرا نامور، پژوهشگر و نخبه علمی کشور می‌رویم. او از روزهایی می‌گوید که پدرش در جبهه‌های دفاع مقدس، جانانه برای امنیت و استقلال ایران جنگید و با سربلندی به آغوش میهن بازگشت. امروز، او اما در جبهه دیگری ایستاده است؛ جبهه علم و پژوهش. با قلم و تحقیق، مسیر پدر را ادامه می‌دهد و در راهی متفاوت، همان آرمان استقلال و پیشرفت کشور را پیش می‌برد.

از جبهه‌های نبرد تا جبهه‌های علم؛ روایت دختر جانبازی که راه پدر را با قلم ادامه می‌دهد

نوید شاهد فارس: لطفاً خودتان را برای مخاطبان ما معرفی بفرمایید. از سوابق تحصیلی، تخصص و حوزه‌های پژوهشی‌تان بگویید.

زهرا نامور: در ابتدا، دهه پربرکت کرامت و میلاد با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیه) را به تمامی دختران فرهیخته و توانمند ایران زمین تبریک و تهنیت عرض می‌کنم. اینجانب زهرا نامور، متولد شهر فرهنگی شیراز و فرزند یکی از جانبازان ۲۵ درصد دفاع مقدس هستم. هم‌اکنون در مؤسسه استنادی علوم و پایش علم و فناوری جهان اسلام (ISC) مشغول به فعالیت هستم.
دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد را در رشته علم اطلاعات گذراندم و دوره دکتری در همان رشته با گرایش بازیابی اطلاعات در دانشگاه علوم و تحقیقات تهران ادامه دادم.

نوید شاهد فارس: تاکنون چند مقاله علمی در مجلات معتبر داخلی و بین‌المللی به چاپ رسانده‌اید؟

زهرا نامور: تاکنون موفق به تألیف بیش از ۲۵ مقاله علمی در سطوح ملی و بین‌المللی شده‌ام که در نشریات معتبر، همایش‌های ملی و بین‌المللی منتشر شده است. همچنین در دوران دانشجویی مقطع کارشناسی ارشد، فصلی از یک کتاب در حوزه استانداردهای فراداده‌ای به چاپ رسانده‌ام. علاوه بر این‌ها، فعالیت‌های علمی دیگری نیز داشته‌ام که در این دسته‌بندی‌ها قرار نمی‌گیرد.

نوید شاهد فارس: ممکن است برخی از عناوین مقالاتی که نوشته‌اید را بیان کنید.

زهرا نامور: با توجه به علاقه‌مندی‌ام به حوزه‌های علم‌سنجی و هستی‌شناسی، بیشتر پژوهش‌هایم در این دو زمینه متمرکز بوده است. از جمله مهم‌ترین عناوین مقالات می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: علم‌سنجی و چالش تقلیل‌گرایی، تأخیر در نشر مقالات علمی، هم‌آیندی صنعت و دانشگاه، نقش زنان در قدرت نرم، مطالعه علم‌سنجی پژوهش‌های حوزه انقلاب اسلامی، مطالعه علم‌سنجی اخلاق دیجیتال، کاربرد هستی‌شناسی‌ها در بازیابی اطلاعات، عوامل مؤثر بر بازیابی اطلاعات علمی، CivilOnto: هستی‌شناسی حوزه فنی و مهندسی و...

نوید شاهد فارس: گفتید فرزند جانباز هستید! آیا پدر از دوران جبهه خاطره‌ای برای شما نقل کرده است؟

زهرا نامور: بله. اکثر اوقات پدر از روزهای دفاع مقدس برای ما روایت می‌کند. از دوستانی که در کنار دستشان پر پر شدند تا شوخی و خنده‌هایی که در کنار رزمندگان داشتند. یکی از خاطراتی که در ذهنم نقش بسته این بود که پدر می گفت: «در ایام جنگ تحمیلی، صادق آهنگران با صدای رسا و دلنشین خود به چهره‌ای محبوب در میان مردم تبدیل شده بود. یکی از نخستین نوحه‌های ایشان که به‌صورت سراسری منتشر شد، نوحه ماندگار «ای شهیدان به خون غلتان خوزستان درود» بود که در جماران و در محضر امام خمینی(ره) اجرا شد.

در آن دوران، دسترسی به تلویزیون برای بسیاری از مردم، به‌ویژه در مناطق روستایی، محدود بود. از این رو، مردم مشتاق بودند تا چهره این هنرمند مردمی را از نزدیک ببینند و صدای پرصلابت او را در مراسم مختلف زنده بشنوند.

عازم جبهه شدم. پس از یک عملیات ۱۵ روزه طاقت‌فرسا، به همراه سه همرزم دیگر، ناگهان به مأموریت جدیدی فراخوانده شدیم. با تعجب پرسیدیم: این بار مقصد کجاست؟  گفتند: محافظت از آقای آهنگران. غافل از اینکه خود ایشان در همان جمع حضور داشتند! و در کنار دست من بودند.

آهنگران با همان صدای متمایزش پرسید: فامیلی شما چیست و اهل کجایید؟ گفتم نامور هستم شیراز، پرسید: آقای ذبیح‌الله نامور را می‌شناسی؟ چه نسبتی با او داری؟

 ذبیح‌الله نامور در آن زمان دبیر ستاد پشتیبانی جنگ استان فارس، فرمانده گردان در عملیات ثامن الائمه و فرمانده بسیج شیراز بود

با تعجب پاسخ دادم: ایشان پسرعموی من هستند. آهنگران با لبخندی گفت: آفرین! حالا بگو می‌خواهید کجا بروید؟ با جدیت پاسخ دادم: اسرار نظامی را نباید فاش کرد.
آهنگران گفت: می‌خواهی آهنگران را به تو نشان بدهم؟ با کنجکاوی گفتم: بله! گفت: من آهنگران هستم.

وقتی به محل مراسم رسیدیم، جمعیتی حدود دو هزار نفر از نیروهای بسیج، ارتش و سپاه مشتاقانه منتظر دیدار ایشان بودند. لحظه‌ای که او از ماشین پیاده شد؛ بر دستان مردم به جایگاه رسید، چشمان همه از اشک پر شده بود. وقتی شروع به خواندن کرد، گویی تمام خستگی‌هایمان در آن صدای آسمانی محو شد.

از جبهه‌های نبرد تا جبهه‌های علم؛ روایت دختر جانبازی که راه پدر را با قلم ادامه می‌دهد

نوید شاهد فارس: اجازه دهید به بحث اصلی بازگردیم. از میان مقالات علمی‌تان، کدام یک را از جهت تأثیرگذاری حائز اهمیت می‌دانید؟ 

زهرا نامور: مسئله تقلیل‌گرایی در علم‌سنجی و سنجش علم و فناوری همواره یکی از دغدغه‌های فکری من بوده است. اگرچه در برخی موارد، استفاده از رویکردهای تقلیل‌گرایانه برای سنجش و ارزیابی ضروری به نظر می‌رسد اما کاربرد نابجای آن می‌تواند به نتایج نامطلوبی منجر شود.

نوید شاهد فارس: خاطره‌ای در این رابطه اگر دارید بفرمایید:

زهرا نامور: سال ۱۳۸۷، سال پایانی مقطع کارشناسی‌ام، تلاش کردم برای نخستین‌بار گامی هرچند کوچک در عرصه پژوهش بردارم. بدین منظور به نگارش مقالات علمی روی آوردم. همان‌گونه که در کلاس‌های آموزشی آموخته بودم، مسأله‌یابی گام نخست و اساسی در هر پژوهش است؛ یعنی یافتن دغدغه یا مشکلی که انگیزه‌ای برای تحقیق و مطالعه ایجاد کند.

همان سال، به همراه یکی از دوستانم، با دو تن از اساتید دانشگاه گفت‌وگو کردیم تا با راهنمایی ایشان، همکاری علمی (در قالب مقاله) را آغاز کنیم اما برخورد نخست ناامیدکننده بود. یکی از اساتید، پیش از آنکه سخنمان را به پایان برسانیم، با قاطعیت گفتند: "شما نمی‌توانید! مقاله‌نویسی و پژوهش کار شما نیست." این سخن در نگاه اول ما را آزرد و ناامید کرد.
اما فرصتی دیگر باقی بود. نزد استاد دیگری رفتیم و این بار پاسخ متفاوت بود. ایشان از تصمیم ما استقبال کردند، مشتاقانه تشویقمان نمودند و سرانجام، همکاری پژوهشی در حوزه علم‌سنجی را آغاز کردیم. این تلاش همزمان شد با قبولی من در کنکور کارشناسی ارشد همان سال. بنابراین، هم از موفقیت در کنکور خوشحال بودم و هم از ورود به عرصه پژوهش که با حمایت آن استاد محترم ممکن شده بود.

با ورود به دانشگاه تهران (در مقطع ارشد)، بیش از پیش به اهمیت پژوهش و روش‌شناسی آن پی بردم. در همین مدت، پیگیر وضعیت مقاله‌ای بودم که با همراهی دوستم و آن استاد نوشته بودیم اما کم‌کم واقعیتی تلخ آشکار شد: استاد (به عنوان نویسنده مسئول) به دلیل ملاحظات حقوقی (ازجمله تأثیر احتمالی انتشار این مقاله بر پذیرش دیگر مقالاتشان در نشریات معتبر)، تمایلی به چاپ آن نداشتند. این تصمیم، تمام شوق و تلاش ما را ناگهان نقش بر آب کرد.
ناامیدی از انتشار مقاله، اگرچه سنگین بود، اما جرقه‌ای جدید در ذهنم زد. مدام از خود می‌پرسیدم: "چرا نشریات در انتشار مقالات تأخیر دارند؟" این پرسش، اولین ایده پژوهشی من را شکل داد: "تأخیر نشر".
اتفاقی شگفت در کلاس درس رخ داد. در نخستین جلسه ترم اول ارشد، استاد کیوان کوشا پرسیدند: "آیا کسی اکنون موضوعی برای پژوهش دارد؟" در آن لحظه، ناخودآگاه فریاد زدم: "تأخیر نشر! تأخیر نشر! تأخیر نشر!" ایشان نه‌تنها این ایده را تأیید کردند، بلکه در همان کلاس به بحث درباره آن پرداختند و پس از پایان جلسه، پیشنهاد دادند این موضوع را برای پایان‌نامه انتخاب کنم. سرانجام، تحت راهنمایی ایشان، پژوهش خود را با محوریت "تأخیر نشر" به سرانجام رساندم.

نوید شاهد فارس: چه کسی در موفقیت‌های شما نقش بسزایی داشته است؟

زهرا نامور: بدون تردید، پدر و مادر نخستین و اساسی‌ترین نقش را در شکل‌گیری مسیر موفقیت من داشته‌اند. حمایت‌های بی‌شائبه و فداکاری‌های ایشان سنگ بنای پیشرفت‌هایم بوده است. پس از خانواده، به لطف الهی، افراد بسیاری در مسیر زندگی‌ام قرار گرفتند که هر یک به شیوه‌ای خاص در رشد و پیشرفتم تأثیرگذار بودند.
این همراهان را می‌توان به دو گروه متمایز تقسیم کرد: اول افرادی که با برداشتن موانع و ارائه راهنمایی‌های دلسوزانه، مسیری روشن را پیش رویم گشودند. دوم کسانی که با ایجاد چالش‌ها و موانع، به ناخواسته موجب شدند تجارب ارزشمندی کسب کنم و از این طریق در رشد شخصیتی و حرفه‌ای‌ام مؤثر واقع شدند. و همچنین پشتکار فردی که همواره موتور محرکه پیشرفت بوده است، الهام‌گیری از الگوهای موفق که بخشی از برنامه روزانه من را تشکیل می‌دهد. به‌طور منظم زندگی‌نامه و تجربیات افراد موفق در سطح ملی و بین‌المللی را مطالعه می‌کنم.
در میان چهره‌های تأثیرگذار معاصر، پروفسور فریدون مهبودی و دکتر هاله حامدی‌فر نمونه‌های درخشانی هستند که با وجود تمام موانع، به افتخارات ملی و بین‌المللی دست یافته‌اند، الهام‌بخش نسل جوان بوده‌اند وبا ارائه مسیرهای روشن، مانع از فرار مغزها شده‌اند.
به‌ویژه پروفسور مهبودی با پشتکار مثال‌زدنی، جدیت علمی و سخت‌کوشی‌اش همواره به‌عنوان چراغ راه در مسیر تحصیلی و پژوهشی من حضور داشته‌اند. شیوه مواجهه ایشان با چالش‌های علمی و تعهدشان به پیشرفت کشور، الگویی ماندگار در ذهن من ایجاد کرده است.

نوید شاهد فارس: یک اتفاق یا خاطره خوب در دوران دانشجویی؟

زهرا نامور: در دوران کارشناسی، همواره فراتر از متون درسی، به مطالعه کتب تخصصی حوزه علم اطلاعات می‌پرداختم. یکی از تأثیرگذارترین کتاب‌هایی که در آن دوره مطالعه کردم، اثر ارزشمند «ابزارهای کاوش در اینترنت» تألیف دکتر کیوان کوشا بود. پس از اتمام مطالعه، نام مؤلف توجه مرا به خود جلب کرد - «کیوان کوشا» - نامی که برایم آشنا بود، چرا که پیش از این نیز آثار ایشان را دنبال کرده بودم .
همواره این آرزو را در دل داشتم که امکان ملاقات و گفت‌وگوی مستقیم با ایشان فراهم شود. بارها با خود اندیشیده بودم: «چه می‌شد اگر استاد من دکتر کوشا می‌بود؟» هر اثر جدیدی از ایشان که مطالعه می‌کردم، این اشتیاق در من شدت می‌گرفت.
در آغاز ترم اول مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران، در درس روش تحقیق، اتفاقی غیرمنتظره رخ داد؛ دکتر فدایی عراقی (استاد درس) به همراه فردی جوان به کلاس آمدند. با ناباوری متوجه شدم آن فرد همان دکتر کیوان کوشا است. ذهنیت‌ها و تصورات سال‌های گذشته ناگهان عینیت یافته بود. این مواجهه ناگهانی برایم تجربه‌ای به یادماندنی و تأمل‌برانگیز بود. (قابل ذکر است استاد کوشا اکنون سرپرست گروه ارزیابی تحقیقات ولورهمپتون انگلستان هستند.)

نوید شاهد فارس: بهترین خبری که در زندگی خود شنیده‌اید؟

زهرا نامور: در ترم اول کارشناسی ارشد، من و سه نفر از هم‌اتاقی‌های خوابگاه دانشگاه تصمیم گرفتیم در قرعه‌کشی عمره دانشجویی ثبت‌نام کنیم. با وجود این تصمیم، مانند بسیاری از افراد، ما هم باور داشتیم که شانس کمی در چنین قرعه‌کشی‌هایی داریم. بارها با هم شوخی می‌کردیم و می‌گفتیم: «ما که همیشه در قرعه‌کشی‌ها بازنده‌ایم!» با این حال، بیشتر برای شوخی و امتحان کردن شانس‌مان، فرم ثبت‌نام را پر کردیم. پس از آن، حتی در مراسم قرعه‌کشی شرکت نکردیم و دیگر پیگیر نتیجه هم نشدیم.
یک روز معمولی در سلف غذاخوری دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران، مشغول صرف ناهار با دوستان بودم که ناگهان یکی از هم‌کلاسی‌ها با شتاب به سمت ما آمد و گفت: «اسم تو در لیست پذیرفته‌شدگان عمره دانشجویی آمده است!» در نگاه اول فکر کردم شوخی می‌کند. با خنده گفتم: «بعید می‌دانم!» اما او اصرار داشت: «نه، مطمئنم! برو و خودت ببین!»
با کنجکاوی به محل اعلام نتایج رفتم و با ناباوری دیدم که نام من در میان اسامی برگزیدگان است. این اتفاق نه‌تنها یکی از شیرین‌ترین خاطرات دوران دانشجویی‌ام شد، بلکه درس بزرگی به من داد: گاهی چیزهایی که کمترین انتظارش را داریم، به زیباترین شکل محقق می‌شوند. این سفر معنوی نه‌تنها نقطه عطفی در دوران تحصیلم بود، بلکه خاطره‌ای شد که هنوز پس از سال‌ها، لبخند بر لبانم می‌آورد.

از جبهه‌های نبرد تا جبهه‌های علم؛ روایت دختر جانبازی که راه پدر را با قلم ادامه می‌دهد

نوید شاهد فارس: توصیه شما به دختران چیست؟

زهرا نامور: به عنوان یکی از دختران این سرزمین، بر خود نمی‌بینم که توصیه‌ای به هموطنان فرهیخته‌ام داشته باشم، چرا که یقین دارم هر یک از بانوان ایران زمین، راهنمایی‌های ارزشمند را از مراجع شایسته خود دریافت می‌کنند اما شاید بیان یک تجربه شخصی خالی از لطف نباشد:

در مسیر زندگی دریافته‌ام که: بسیاری از افراد از استعدادهای درخشان برخوردارند، اما آنچه سرنوشت‌ساز می‌شود، پشتکارِ پیوسته است. این پشتکار است که می‌تواند استعدادهای نهفته را به توانمندی‌های آشکار تبدیل کند.
همان‌گونه که حکیم طوس، فردوسی بزرگ سروده است:
چو کوشش نباشد، تن زورمند
نیارد سر از آرزوها ببند
که اندر جهان، سود بی‌رنج نیست
کسی را که کاهل بود، گنج نیست

نوید شاهد فارس: کلام پایانی.

زهرا نامور: همواره برای شهدا، ایثارگران و خانواده‌های گرامی‌شان احترامی عمیقی قائل بوده‌ام و در هر فرصتی که پیش آید، خدمت به این عزیزان را افتخاری بزرگ می‌دانم. نسبت داشتن با جامعه شاهد و ایثارگر، علاوه بر اینکه مایه مباهات است، مسئولیت‌های خطیری نیز به همراه دارد. احساس وظیفه برای پاسداری از ارزش‌های ایثارگران، تلاش برای عمل کردن فراتر از کلیشه‌ها و برچسب‌ها، اهمیت دادن به شایستگی‌های فردی در کنار حفظ هویت ایثارگری، توجه به این نکته که عملکرد ما بازتابی از کل جامعه ایثارگران است.

همواره دغدغه‌ام این بوده که بتوانم مسئولیت‌های ناشی از این نسبت را به خوبی ایفا کنم و حتی فراتر از آن برچسب‌هایی که به ما زده می شود عمل کنم به عنوان مثال سعی دارم در عرصه‌های علمی و شغلی، صرفاً به واسطه توانمندی‌های خودم سنجیده شوم و الگویی شایسته برای دیگر یادگاران دفاع مقدس باشم.

همانطور که شهدا با ایثارشان چراغ راه ما شدند، بر ماست که با رفتار و عملکردمان، این چراغ را پاس داریم و روشن نگه‌داریم. این نه تنها ادای دین به شهداست، بلکه مسئولیتی است در قبال آینده کشور و نسل‌های بعدی.

تهیه و تنظیم گفتگو: صدیقه هادی خواه 

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده