يکشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۸۸ ساعت ۰۶:۵۳
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، تمام تلاش آقاي قاضي ، ايجاد نظم و سازماندهي نهادهاي انقلاب وخارج كردن مردم از شرايط مبارزهٔ با رژيم بود. تلاش در جهت بازگشايي كارخانجات و ادارات ، بازگشايي بازار، جلوگيري از تعرض به جان و مال مردم ، جلوگيري ازاقدامات فردي بدون اجازهٔ قانوني ، جلوگيري از حمل اسلحه غيرمجاز، جلوگيري ازحيف و ميل بيت المال ، رعايت حال مردم و... بود.
شهيد آيت الله قاضي طباطبايي و پيروزي انقلاب اسلامي

پس از پيروزي انقلاب اسلامي، تمام تلاش آقاي قاضي ، ايجاد نظم و سازماندهي نهادهاي انقلاب وخارج كردن مردم از شرايط مبارزهٔ با رژيم بود. تلاش در جهت بازگشايي كارخانجات و ادارات ، بازگشايي بازار، جلوگيري از تعرض به جان و مال مردم ، جلوگيري ازاقدامات فردي بدون اجازهٔ قانوني ، جلوگيري از حمل اسلحه غيرمجاز، جلوگيري ازحيف و ميل بيت المال ، رعايت حال مردم و... بود.


● تظاهرات پنجم بهمن به طرفداري از قانون اساسي

 در تبريز
بالاخره بهمن ماه فرا رسيد؛ انقلاب بسرعت قدمهاي نهايي خود را برمي داشت ،جلساتي كه روحانيون شهر ترتيب مي دادند، نه تنها از حركت و نهضت حمايتي نداشت ، بلكه بيشتر آنها تبديل به جلسهٔ محاكمه قاضي مي شد. مساجد شعبان ومقبره در جنب و جوش عجيبي بودند. خصوصاً مسجد شعبان كه كانون انقلاب تبريزمحور تمام فعاليتها، اعلام راهپيماييها، توزيع اعلاميه ها، سخنراني وعاظ انقلابي بود. روزي نبود كه تظاهراتي بر ضد رژيم صورت نگيرد.
روز پنج شنبه پنجم بهمن از سوي طرفداران رژيم ، تظاهراتي در حمايت از قانون اساسي در استاديوم تختي (باغ شمال ) و در پناه تانكها و نيروهاي نظامي ترتيب يافت . مردم با اطلاع از اين اجتماع ، به سوي استاديوم حركت كردند كه با تيراندازي مأموران نظامي مواجه شدند. تظاهرات مردمي تا ساعت هفت شب ادامه يافت .آيت الله قاضي با صدور بيانيه اي تظاهرات طرفداران قانون اساسي راصحنه سازي كذايي و رسواكننده از سوي عمال رژيم و دولت معرفي و آن را محكوم كرد. در قسمتي از آن آمده است .
«روز پنج شنبه 5/11/57 تحت لواي طرفداري از قانون اساسي و باجمع آوري عدهٔ معدودي از جيره خواران و كهنه كاران و به نمايش گذاشتن آنها در پناه تانكها و توپها، علناً به احساسات مذهبي وخواست اكثريت مردم مسلمان ، به نام فضاي باز سياسي اهانت نمودند.صبح روز جمعه 6/11/57 نيز به بهانه حفظ امنيت و مقررات حكومت نظامي جمعي از جوانان عزيز اين شهرستان را به خاك و خون كشيدند وعده زيادي را نيز مصدوم و مجروح ساختند.»
در پايان بيانيه ايشان ضمن اعلام پشتيباني قاطع مردم آذربايجان از امام خميني (ره ) خواستار بازگشايي فرودگاهها جهت ورود ايشان شدند. ششم بهمن نيزتظاهرات ديگري برپا شد.
روز شنبه هفتم بهمن نيز تظاهرات گسترده اي (پانصد هزار نفري ) از خيابان امام خميني (ره ) شروع و در ايستگاه راه آهن پايان يافت . روز سه شنبه دهم بهمن نيز مردم تبريز تظاهرات گسترده اي داشتند. در اين روز خواستار استعفاي نمايندگان آذربايجان در مجلس سنا و شوراي ملي شدند.
فرودگاهها بسته و مردم چشم به راه رهبر دور از وطن خود بودند. آيت الله قاضي باارتباطي كه با هُمافران و خلبانان پايگاه هوايي تبريز داشت ، بر آن شد كه با هماهنگي با طرفداران انقلاب در فرودگاه تبريز، اين فرودگاه را براي فرود هواپيماي حضرت امام آماده كنند. در صحبتهايي كه از لحاظ امنيتي شده بود، گفته بود: شما مطمئن باشيد هيچ خطري امام را تهديد نمي كند. اين طرح به دليل مخاطرات احتمالي كه داشت انجام نگرفت .

 ● ورود امام خميني (ره ) به ايران و ديدار مُجدد

 شور و شوِ مردم تبريز براي بازگشت امام بي اندازه بود. در اوايل بهمن كه خبربازگشت امام منتشر گرديد، مردم در اطراف مجسمه هايي كه به زير كشيده شده بودند، تظاهرات برپا نموده و تصوير بزرگي از امام خميني را در ساختمان شهرداري تبريز (ميدان ساعت ) نصب كردند.
سرانجام امام به وطن بازگشت . هنگامي كه هواپيماي امام از آسمان آذربايجان مي گذشت ، آيت الله قاضي به وسيله بي سيم فرودگاه تبريز پيام دادند كه :
«ورود آن رهبر عظيم الشأن اسلام را به خاك وطن خير مقدم عرض نموده ، تمنا مي شود در صورت امكان ، با قدوم مبارك خود شهرستان تبريز را مزين فرمايند. سيدمحمدعلي قاضي طباطبايي »
آيت الله قاضي در اولين فرصتي كه به دست آورد (پانزدهم بهمن ) به همراه تعدادي از ياران خود راهي ديدار با امام شد و در تهران به منزل حاج عباس چاروقچي وارد شدند. تا پس از اندكي استراحت به ملاقات با امام بروند. حاج عباس چاروقچي مي گويند:
بعد از بازگشت امام ، بختيار سركار بود و حكومت نظامي بود. آيت اللهقاضي به همراه پسرانش و آقاي نجف آقازاده و تعداد ديگر كه جمعاًدوازده نفر مي شدند به منزل ما آمدند. در آن روزهايي كه خطرناك بودبه وسيله آقاي بني فضل با آقاي پسنديده در اينجا، آدرس دادند رفتيم .آيت الله پسنديده را هم برداشتيم و دسته جمعي رفتيم مدرسه رفاه براي ديدار امام . در آنجا همه با امام ديدار كردند. در آخر امام و آقاي قاضي خلوت كردند. آقاي قاضي آمد و گفت : امام به من امر كردند كه ماندن تو صلاح نيست . زود برگرد به تبريز.»
قبل از بازگشت به تبريز مقدمات ديدار آيت الله خوانساري با امام رافراهم آورد.
آقاي قاضي سريعاً به تبريز بازگشت و در اعلاميه اي كه منتشر كرد، نوشت :
«روز يكشنبه ششم ربيع الاول [پانزدهم بهمن ] ۱۳۹۹ به نمايندگي ازطرف تمام آذربايجانيان حضوراً شرفياب و خير مقدم عرض بنمايم . باتمام كثرت و احساساتي كه مردم مسلمان و قدرشناس ايران به حضورشان ابراز مي دارند، نظر به عنايت معظم له به اين خطهٔ انسان پرور اينجانب را ساعت سه بعد از ظهر همان روز اختصاصاً به نام مردم آذربايجان پذيرفتند و فرمودند: از جانب حضورشان اعلام كنم كه «قيام قهرمانانه شما مردم آذربايجان و اعلان رسميت مذهب حقه شيعه جعفري و پايداري شما در برابر درباريان جبار عثماني ، قيام مردانه شمادر جنبش ضد دربار خودكامه قاجار و پايمردي شما در برابر يورش قزاقان و برقراري مشروطه ، قيام شما براي حفظ تماميت ارضي ووحدت كشور در طول بحرانهاي بعد از جنگ جهاني دوم و سالهاي بيست و چهارم و بيست و پنجم ، قيام شما در دهم ربيع الاول ۱۳۹۸،نظير چنين روزي و ضربت جسورانه اي كه بر پيكر استبداد و ارتجاع پوسيده جنايتكار وارد نموديد و نقش تاريخ ساز شما مردان غيورمسلمان ، مورد توجه خاص آيت الله العظمي مي باشد.»
ديدار با امام و تأييد مبارزات مردم آذربايجان ، قوّت قلبي براي آيت الله قاضي ومردم مسلمان آذربايجان بود تا با اطمينان بيشتر مبارزات را تا سرنگوني رژيم ادامه دهند. با اعلام انتخاب مهندس بازرگان به عنوان رئيس دولت موقت از سوي امام ،حمايتهاي سراسري از وي به عمل آمد. در تظاهرات گسترده اي كه در هجدهم بهمن در تبريز برپا شد مردم به حمايت از دولت موقت پرداختند. در خاتمه ضمن ايرادقطعنامه اي خواستار كناره گيري دولت بختيار و استعفاي نمايندگان مجلس شوراي ملي و سنا شدند.
خبرهاي ناگوار كشتار مردم تهران ، در روزهاي پاياني عمر رژيم ، در گسترش تظاهرات شهرستانها مؤثر بود. شايع بود كه ارتش ، كودتا خواهد كرد. مردم تبريز باشنيدن اين اخبار به خيابانها ريختند و شعار مي دادند: كودتا را بر ضد كودتا، تبديل خواهيم كرد.

 ● پيروزي انقلاب در تهران

در ۲۲ بهمن در تهران شيرازه حكومت و رژيم فرو پاشيد و سلسلهٔ پهلوي براي هميشه متلاشي شد. در شهرستانها با فاصله يكي ، دو روز انقلاب پيروز شد. ساواك تبريز عملاً ديگر بطور رسمي فعاليتي نداشت . ادارات و سازمانها همگي در تحصن واعتصاب بودند. تنها مظهر رژيم در تبريز كه فعال بود، پادگان و پرسنل حكومت نظامي به فرماندهي سرلشكر احمد بيدآبادي بود.
سرلشكر بيدآبادي فطرتاً آدم خونريز و جاني نبود، از اين رو در تلاشهايي كه جهت ختم اوضاع بدون خونريزي انقلاب مي شد سعي در شركت مثبت داشت ، وي در آن روزها در جلساتي كه در منزل آقاي قاضي تشكيل مي شد شركت مي كرد.مخصوصاً روزي يك بار به منزل ايشان مي آمد. مخالفان آقاي قاضي چنان شايع كرده بودند كه وي با بيدآبادي باجناِ است ، در حالي كه صحت نداشت . پس از پيروزي انقلاب و تشكيل كميته هاي انقلاب اسلامي در تهران ، وي هم در تبريز به سازماندهي ستادي براي حفظ نظم پرداخت . براي تهيه اسلحه جهت حفظ امنيت توسط جوانان پرشور، دلالي را با پول راهي كردستان كرد تا اسلحه خريداري كند. قبلاً هم تعدادي اسلحه كمري تهيه شده بود. با مذاكراتي هم كه با بيدآبادي داشت قرار بر اين بود كه تعدادي اسلحه به انقلابيون تحويل داده شود.
آيت الله قاضي در بيست و چهارم بهمن با صدور اعلاميه اي اعلام داشت :
«طبق مذاكره با مقامات نيروي هوايي ، همافران و جوانان مجاهدِذيصلاح تبريز، تحت عنوان ستاد موقت عمليات انقلاب اسلامي زيرنظر روحانيت ذيصلاح ، مقرر است با استقرار حكومت ملي اسلامي دركليه محلات تبريز، وظايف حفظ نظم و انتظامات در كليه مراحل رابه وسيلهٔ مأموران انتخاب هر محل و به اتفاِ همافران و افراد مسلح نيروي هوايي ، جوانان مجاهد ذيصلاح امر نظم و انتظام شهر را به عهده بگيرند. انتظار دارد كليه ادارات دولتي و سازمانهاي ملي و شهرداري بامأمورين انتظامي همكاري فرمايند.
از اهالي محترم ، روحانيون و معتمدين محلات تبريز تقاضا مي شود ازهر گونه اقدامات انفرادي در هر محله قوياً جلوگيري و با مأمورين فوِكه در هجده محل از مساجد و دانشگاه معين شده است ، كمال مساعدت و همكاري نمايند...».

 ● تشكيل كميته ها در تبريز

 همزمان ساواكيها و عوامل رژيم گذشته ، دست به اقدامات ضد انقلابي زدندبه گونه اي كه تبريز، صحنه درگيري انقلابيون و ضد انقلابيون بود. در پي اين حوادث امام پيامي جهت مردم آذربايجان فرستاد:
«چشم اميد ما هميشه به مردم دلير و مجاهد تبريز است و بايد در اين نهضت اصيل و حياتي ، مداومت نموده و تا وصول به نتيجه كامل وهدف مقدس دست از اين قيام ملي و مذهبي برنداشته ... با همبستگي در پيكار، با مخالفين به مبارزه پرداخته و به مقصد مقدس خود نايل آيند.»
پس از اين حوادث كميته هاي متعددي در شهر تبريز به وجود آمد. در يك گزارش كنسولگري آمريكا از تبريز آمده است :
«ظهور قارچ مانند گروههاي رقيب ، هشدار دهنده و بيدار كننده كه ازلحاظ نظري مسئول حفظ نظم بودند، به فرو ريختن نظم در تبريز كمك كرده است . مأمورين پليس و ساواك تحت تعقيب قرار مي گرفتند.دشمنان قديمي مي كوشيدند انتقام بگيرند. دو گروه «كميته » يكي تحت رياست آيت الله قاضي طباطبايي و ديگري تحت رهبري ملايي به نام بنابي مي كوشيدند هر كدام بر ديگري تفوِ يابند.»
در تبريز تحت نام امام خميني دو كميته مركزي شكل گرفت ؛ «كميته مركزي امام خميني شمارهٔ يك » زير نظر آيت الله قاضي و شمارهٔ دو زير نظر حجت الاسلام بنابي .كميته اي كه زير نظر آقاي بنابي اداره مي شد، با كميته مركزي تهران رابطه نداشت وعلاوه بر مشكلات «كميته هاي امام شريعتمداري »، اين كميته هم در ناهنجاري و عدم تمركز مؤثر بود. آقاي سيد محمّد الهي مي گويد:
«در تبريز ۳۲ كميته بود كه همگي مركزي بودند. از جمله كميته مركزي آقاي بنابي . كميته مركزي آقاي قاضي ، من و آقاي دكتر كرّاني در ستادعملياتي پادگان بوديم ، رفتيم حضور آقاي قاضي . كه كميته هاي متعدد و عملكردهاي متعدد آنها در شهر امكان درگيري است . آقاي قاضي از آقاي بنابي دعوت كرد كه ما چهار نفر در اتاِ نشسته بوديم .من بودم ، آقاي دكتر كراني كه زنده است و آقاي بنابي و آقاي قاضي . مامسئله را مطرح كرديم ؛ به عنوان اينكه ما در قضيه داخل بوديم . آقاي بنابي شما هم كميته مركزي باز كرده ايد. آقاي قاضي هم باز كرد. يك سري تناقضها به وجود مي آيد، ارتباط كدامتان با كميته انقلاب امام برقرار است ؟ ما خود را با او هماهنگ كنيم تا اين كميته ها هماهنگ شوند. آقاي بنابي آن روز نه به من نه به آقاي قاضي نه آقاي دكتر كراني جوابي كه نداد هيچ ، [در حاليكه ] عبايش يك طرف روي دوشش يك طرف روي زمين كشيده مي شد، بي اعتنا خارج شد و رفت . اصلاً اعتنانكرد. هيچ به آقاي قاضي هم اعتنا نكرد. اين وضعيت كميته مركزي شمارهٔ دو بود. محل تشكيل آن هم در كاخ جوانان [بود] كه الا´ن دفترتبليغات اسلامي است .»


● تصرف پادگان تبريز به دست انقلابيون

 پادگان تبريز تنها مظهر رژيم در تبريز بود. به همين دليل آيت الله قاضي ،حجت الاسلام علي خاتمي و فرزند بزرگش را مأمور دستگيري بيدآبادي كرد.گروههايي خواستار غارت اسلحه و مهمات پادگان تبريز بودند. پادگان تبريز با توجه به موقعيت منطقه و نزديكي به مرزهاي شوروي ، داراي انبارهاي مهمي بود. آيت الله مي دانست كه اگر اين انبارها و اسلحه ها به دست مردم بيفتد، در جوّ پرالتهاب تبريزفجايعي به بار خواهد آورد. گروههاي چپ و ماركسيستي ، طرفداران رژيم سابق وضد انقلابيون ، هسته هاي اوليه تشكيلاتي كه بعدها به حزب خلق مسلمان معروف شد، بسياري از افرادي كه در اين مقطع در پي فرصت براي آشوب بودند و هر كس هوايي در سر داشتند. خدا مي داند با دستيابي به اسلحه چه مي كردند.
پس از سقوط پادگان در بيست و هفتم بهمن سرتيپ حسن ارزيلي را كه معاون بيدآبادي بود، به فرماندهي پادگان برگزيد. وي ستادي به نام ستاد عملياتي درآنجا مستقر كرد. افرادي چون دكتر كرّاني ، دكتر رجايي خراساني ، مهندس حبيب يكتا، سيدمحمد الهي ، مهندس محمود وافي ، جواد حسين خواه و تعدادي از افسران ودرجه داران عضو آن بودند. قاضي براي حفظ پادگان با قاطعيت دستور داده بود كه هركس خواست از ديوار پادگان بگذرد با تير بزنند.

 ● ربوده شدن اسناد ساواك از پادگان تبريز

 ساواك تبريز پس از انحلال ، پرونده هاي مهم حساس خود را جهت حفاظت به پادگان تبريز منتقل كرده بود. از انقلاب و پيروزي چيزي نگذشته بود كه اقدامي سئوال برانگيز از سوي كميته مركزي (آقاي بنابي ) انجام گرفت و آن انتقال اسناد به محل كميته شمارهٔ دو بود:
«چند روز بود انقلاب شده بود. شب به دستور آقاي بنابي ، آقاي سرهنگ ابراهيم وكيلي با تفنگچيان آقاي بنابي وارد پادگان شدند وبدون اينكه مسئولين پادگان را در جريان بگذارند با موضع گيري نظامي پرونده هاي ساواك را بار كاميونها كردند و بردند و ما هيچ اقدامي نتوانستيم بكنيم ، مگر اينكه آقاي قاضي و آقاي مدني را در جريان بگذاريم .»
آقاي محمدحسن عبد يزداني ، در خصوص ربوده شدن پرونده هاي ساواك مي گويد: «در آنجا آقاي ايراني و آقاي بنابي پرونده ها به شكل انبوه را آوردند خودمن ديدم . اين پرونده ها خوب به فروش مي رفت . من فرستادم پرونده ساواك افرادي راخريدند و حتي شهيد محمدحسن نوري كه در دادگاه بود، به من گفت كه چنين است ورفت پرونده تعدادي از افراد را مخفيانه آورد.»
متأسفانه با اين اقدام آقاي بنابي ، اسناد مهم انقلاب اسلامي آذربايجان از ميان رفت . پروندهٔ روحانيت آذربايجان ديگر به دست نيامد. اگر اين پرونده در دست بود،جريان اصيل انقلابي ، مبارز و طرفدار امام در آذربايجان بوضوح قابل ارايه بود، وجريان محافظه كار، خائن ، حقوِبگير از ساواك و اوقاف ، طرحهاي ساواك وروحانيت آذربايجان براي خرد كردن و شكستن كمر نهضت ، همه و همه آشكارمي شد. ولي افسوس دشمن هشيارتر از اينها بود. آقاي عبد يزداني در ادامه مي گويد:
«رفتم نزد آيت الله قاضي و آيت الله مدني . گفتم : قضيه اين است . هر دومتفقاً نامه اي نوشتند كه نزد من موجود است و امضا كردند. نوشتند كه آقاي ميرزا حميد بنابي و آقاي ايراني پرونده ها را به وسيله محمدحسن عبد يزداني تحويل دادگاه بدهيد. من آمدم اين نامه را نشان دادم . آنهااهميت ندادند. يعني نامه اي كه دوتا مجتهد بزرگ كه شهيد شده اند،حرف اين دو بزرگوار را نفي كردند. حتي مختصر اهانتي به آنها نزد من كردند كه من آن را بازگو نكردم . شهيد مدني و قاضي ، آقاي بنابي راخواستند. مجدداً گفتند كه نوشته بوديم پرونده ها را بدهيد به دادگاه ،آخر اينها اسناد ملي هستند، اسناد انقلاب هستند. باز هم اهميت ندادند و پرونده ها از بين رفت »


● سالگرد قيام ۲۹ بهمن تبريز


با پيروزي انقلاب و تلاشهايي كه جهت مقابله با انقلاب صورت گرفته بود انقلاب در حال حركت به سمت تثبيت بود. سالگرد قيام شورانگيز ۲۹ بهمن فرارسيد. باتسخير پادگان و تعيين فرمانده جديد، رژه اي نظامي در شهر صورت گرفت . واحدهاي نظامي با انجام رژه ، حركت مردم مسلمان در سرنگوني رژيم پهلوي را تأييد كرده همراهي خود با انقلاب را اعلام كردند.
آيت الله قاضي هم به مناسبت سالگرد قيام پيامي منتشر كرد و در آن به شهيدان تبريزي درود فرستاد كه «نهال آزادي را در ايران كاشتيد و با خون پاك خود انقلاب را،ايران گير كرديد. ملت به رهبري امام خميني ، در بهار آزادي ، به فرداي روشن و پراميد لبخند مي زند.»


● تثبيت انقلاب اسلامي

از اين پس تمام تلاش آقاي قاضي ، ايجاد نظم و سازماندهي نهادهاي انقلاب وخارج كردن مردم از شرايط مبارزهٔ با رژيم بود. تلاش در جهت بازگشايي كارخانجات و ادارات ، بازگشايي بازار، جلوگيري از تعرض به جان و مال مردم ، جلوگيري ازاقدامات فردي بدون اجازهٔ قانوني ، جلوگيري از حمل اسلحه غيرمجاز، جلوگيري ازحيف و ميل بيت المال ، رعايت حال مردم و... بود. وي مردم را به خونسردي ومتانت دعوت مي كرد و در مقابل افراد عجول و خواهان شدت عمل ، مي گفت : «قدرت پنجاه ساله رژيم را مي خواهيم به رژيم ديگري منتقل كنيم و اينها تصور مي كنند كه درطول بيست و چهار ساعت اين كار مهم ، انجام شدني است !»
يا در جاي ديگر براي جلوگيري از اقدامات خودسرانه افراد ناشناس و مفسده جوو هر گونه اعمال ضدانقلابي و براي جلوگيري از هر گونه هتك حرمت به افرادمسلمان ، اعلام كرد: «مِن ْ بعد هيچ احدي به هيچ عنوان حق دستگيري افراد و تفتيش منازل اشخاص را ندارند. مگر با اجازهٔ كتبي از كميته مركزي »
در همان ايام در محله اي از محلات تبريز مردم ، معترض بهاييان ساكن آن محله شدند، آنها شكايت پيش آقاي قاضي آوردند. ايشان دستور داد روحاني آن محل رااحضار كردند. گفت : «ما با اينها بحثهايي داريم كه الان موقع آن نيست . تا شرايط مساعد شود، هركس به اينها تعرضي كرد، بگيريد بياوريد، زنداني كنيم .»
مخالفت با استانداري رحمت الله مقدم مراغه اي
دهم اسفند امام خميني به شهر قم عزيمت كرد. آيت الله قاضي با ارسال تلگرافي ضمن تبريك ورود امام به قم ، مشكلاتي را كه در آذربايجان مطرح بود بيان كرد اهم اين مسايل «تأخير در آمدن استاندار محترم و عدم تعيين رئيس شهرباني » بود.


مركز اسناد انقلاب اسلامي
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده