نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

آرزویی که به اجابت رسید

آرزویی که به اجابت رسید

شهید «هادی ساجدی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «هنوز از در سپاه خارج نشده بودم که ناگهان صدايی به گوشم رسيد که می‌گفت «برادر هادی ساجدی و برادر حسن» پيش بيايند وقتی اين صدا را شنيدم ديگر طاقت خود را از دست دادم و بی‌اختیار و بی‌خود اشک از چشمانم جاری شد...» متن کامل خاطره دوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
اشک شوق برای عزیمت به جبهه

اشک شوق برای عزیمت به جبهه

شهید «هادی ساجدی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «ما يعنی تمام برادران که در آن مدرسه بوديم دور هم در نزديکی آن برادر ايستاديم و منتظر صحبت آن برادر شديم بعد از بسم الله الرحمن الرحيم و چند کلمات قرآن ناگهان گفت برادرانی که می‌خواهند به جبهه بروند می‌توانند از 16 سال به بالا خود را معرفی کنند اشک شوق در چشمانم جمع شد...» متن کامل خاطره اول این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
12 فروردین بنای حکومت اسلامی به جای حکومت جور

12 فروردین بنای حکومت اسلامی به جای حکومت جور

شهید «محمدحسين جانبازی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «امروز روز دوازده فروردین روز بنای حکومت جمهوری اسلامی به جای حکومت دو هزار و پانصد ساله ظلم و جور و ستم شاهی پهلوی است. این روز بزرگ و...» متن کامل قسمت هشتم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
هدف، بازپس‌گیری پايگاه موشکی ایران

هدف، بازپس‌گیری پايگاه موشکی ایران

شهيد «صمد فلاحی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «هدف ما پايگاه موشکی بود که به تصرف بعث عراق درآمده بود و آنجا تيپ ارتش عراق با اسلحه‌های مدرن مستقر بودند و...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
جام شهدای کوهمره سرخی و بازی با تیم چنارفاریاب

جام شهدای کوهمره سرخی و بازی با تیم چنارفاریاب

شهید «محمدحسين جانبازی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «امروز در مسابقات جام شهدای کوهمره سرخی ما یک بازی با تیم چنارفاریاب داشتیم. صبح به اتفاق اعضای تیم با اتومبیل برادر نامجو و تراکتور سیدمحمود همراه با تماشاچی‌های زیادی به طرف ماصرم علیا محل برگزاری مسابقات حرکت کردیم. داور خیلی خوبی هم از سپاه آورده بودند و...» متن کامل قسمت هفتم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره روز نوشت شهید جانبازی| خاطره هفتم فروردین

خاطره روز نوشت شهید جانبازی| خاطره هفتم فروردین

شهید «محمدحسين جانبازی» در دفتر خاطرات خود می نویسد: «به دارالکتب شهید مطهری واقع در چهارراه زند جنب بسیج مستضعفین رفتم و کتاب‌ها را نگاه کردم و دو کتاب از استاد شهید سیدعبدالکریم هاشمی‌نژاد به نام‌های هستی بخش و مبارزه با جهل و مادیت را خریدم و...» متن کامل قسمت ششم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.